آیین یکتاپرستی



از مصادیق آشکار دنیاپرستی نژادپرستی است؛ خوبی نژاد یکتاپرستان در پاکی پدران و مادرانشان می باشد. از دیرباز که عادت جهالت عرب و گذشته‌ی تازیان، یکتاپرستان را به بازگویی سلاله‌ی پاکشان وامی‌داشت تا امروز، نژادپرستی همچنان ابزاری است برای سودجویی منفعت‌طلبان و باکمال افسوس امروز تعصبات قومی میان بخشی از بازماندگان عرب جاهل و حرامیان آریایی و بربریان رومی و اسراییلی‌های بازمانده‌ی نازیان یاغی و وحشیان مشرق زمین و بازماندگان عثمانی در گوشه‌ای به نام طهران به چشم می‌آید که امروز به نام مدرنیسم یا در قالب آیین‌های ساختگی با رنگ‌آمیزی انسانی به ناآگاهان تحمیل می‌گردد و مایه‌ی تفرقه افکنی میان خداپرستان می‌شود.

آدمی از نطفه‌ای گندیده که با سرشت خداجو آمیخته است پدید می‌آید که برتری‌اش از هنگام باروری و صورتگری در رحم مادر و زندگانی در کالبد جسمانی تا هنگام مرگ به پرورش الهی در این دوران بستگی دارد و آنچه باقی می‌ماند همان سرشت نخستین است که با آنچه پرورش‌یافته محشور می‌شود.


قانون خواران در قالب یاسا از روی هوا برای جاه آیین نگاری می‌کنند؛ گویی بر مرکب جامد اندیشی قانون را گرد هوس برای گریز از قانون می چرخانند؛ چه دور عبثی! وه از فریب دادن فریب، غافل از این‌که قانون از خداست و گریز از خدا امکان ندارد. چگونه آدمی می‌تواند حق زیردستش را نادیده بگیرد و از بالادستش چشمداشت قانون‌مداری داشته باشد و قانون‌شکنی خواهان قانون باشد یا قانون ناشناسی مدَعی قانون باشد.

انگار ابلیس قصد دارد هر روز با درهم و دینار به همراه ریال جیره خوارانش را بر اریکه‌ی جهل بنشاند و تاج تکبر بر سر مزدورانش بگذارد تا به امید رضای جاه به ناکجا بکشاند.

به راستی که چقدر ابله‌اند هواپرستانی که خداپرستان را با هوس محک می‌زنند و نادان‌تر حق‌ناشناسانی که امیدشان به لاقیدان است.


روزگار می‌گذرد و اهریمن هرروز ترفندی نو می‌سازد؛ در این بازی‌های مضمحل، شیطان هرروز جامه‌ای بر می‌کند. زمانی بی‌خردی مردمان را به‌کار می‌گیرد و گاه تزویر و ریا را وسیله‌ی اغوای مردمان می‌سازد؛ گاه مردمان را مجذوب زیورآلات ناپایدار می‌سازد؛ چه بسا آشکارا با تحکَم و بیدادگری کینه‌ی خود را بروز دهد. ولی تاریخ باز نموده است که فروغ نور خداوندی افول نمی‌کند و کلمه‌ی توحید همچنان پابرجاست.

تردیدی نیست که نه‌تنها بداندیشی شیطان در روزگار جدید در برابر گذشته افزونی نیافته است؛ بلکه برای هوشیاران راستی و درستی از گذشته نمایان‌تر گشته است. انحصارطلبان و ستم‌پیشگان امروز فرعون و نمرودیان دیروز، سوداگران افزون‌خواه همان قارونیان گذشته‌اند؛ ابوجهل کهن، ابهام آفرینان امروز و بی‌خردان و خشک‌سران همان ملعونان روزگارند؛ شهوت‌پرستان نیز به هیئتی دیگر درآمده‌اند.

به طبع یکتا پروردگار روزگار همان آفریدگار یگانه است که هرروز در کاری است (فعّال لما یرید). چه عقل‌باختگانی که در سده‌ی اخیر شیوه‌ی نیاکانشان را پیش گرفتند و کارشان به پریشان‌مغزی کشید ولی روشنایی خداوند یگانه هرروز نمودی نو نمایان ساخت .

ولی ای کاش ردای صدّیقین از کذّابان، عبای خبرگی از ناآگاهان، دستار دادگری از بیدادگران، جامه‌ی نیک‌منشی از ددمنشان، خرقه‌ی پارسایی از ناپاکان، جبَه‌ی فتوّت از بی‌مروّتان، کسوت عصمت از نانجیبان و دثار شایستگی از بی‌کفایتان کنده شود تا حجاب‌ها از پیش دیدگان همگان کنار رود و همگان فروغ پرتو الهی را در هر آن نظاره‌گر باشند؛ در آن هنگام پاکبازان ناچار نیستند گرانی تکلَف چاچولبازان و سنگینی نگاه غفلت‌زدگان و ثقل برچسب چواندازان را تحمّل کنند.


چنان‌که در آیین سعادتمندی غیرت و حمیت از ویژگی‌ آزادگان شمرده شده است؛ عصبیت از جانب شیطان و چشم‌پوشی و بخشودگی از ویژگی بزرگواران به‌حساب آمده است و جدال با کوراندیشان نابخردانه محسوب شده است. در آیین نوع‌دوستی خیزش برای راست‌کاری برجسته و خود‌سری بی‌خردان نکوهش شده است.

عبادت طریق اتصال بندگان با یکتا خداوند نیرو آفرین می‌باشد. خواه‌ناخواه نیایشگر با اخلاص در عبودیت به سمت محتوای اذکاری که به زبان می‌آورد و انگیزه‌ی اعمالی که به‌جا می‌آورد کشانیده می‌شود. بی‌شک هنگامی که عبادت با معرفت همراه باشد مسیر برای پارسایان هموارتر می‌گردد.

در آیین یکتاپرستی درازدستی و چنگ‌اندازی به حقوق دیگران، دروغ، تزویر و ریا و تکبر، برتری خواهی و سودهای شخصی و قومی، انحصارطلبی، جهل و خشک‌اندیشی و کینه‌توزی، بیهودگی و هرزگی راه ندارد. در آیین یکتاپرستی سخن از مهرورزی، حق و درستی و پایداری است. در توحید سخن از خرد و بینشی است که انسان موحّد را از قید ترفند و اغوای دشمن دیرینه‌ی آدمی بازمی‌دارد و او را به سرچشمه ی خوبی‌ها می‌کشاند تا به جایگاه پسندیده پروردگارش برساند.

مراقبان راه راستی، درحصار امن الهی به کمبودهای خود مشغول‌اند و درگیر قصور خویشند؛ از این‌رو چون قبحی از دیگران سر می‌زند ردّ آن را در خود می‌جویند. مردمان مقید در راستای همسنگی با استعانت از عدل پروردگارشان درستی‌ها را به‌ کار می‌گیرند تا در پیچیدگی‌های مسیر پای در وادی گمراهان نگذارند.

 در رسم یکتاپرستی کارگزاران موظَف‌اند نیازهای شهروندشان را برآورده سازند در صورتی‌که به دارایی‌های مردم دست اندازند بی‌شک روش یکتاپرستی را وارونه نموده‌اند و از گستره ی یکتاپرستی بیرون می‌باشند. در آیین سخاوتمندان تأکید شده است که دارایی‌ مردمان راکد نباشد.

پیروان سلک یکتاپرستی به آنچه یکتا صاحب اختیار هستی برای ایشان می‌پسندد گمان نیک دارند و تا زمانی که شایسته‌تر از آن‌ها بر مقامی هست او را بر خویشتن برتری می‌دهند؛ اگر چنین نباشند راه اهریمن طرید دستگاه خداوندی را برگزیده و خویشتن را از حلقه‌ی یکتاپرستی بیرون ساخته‌‌اند.

در توحید رهایی جستن از سپاه اهریمن و همراهی با مقرّبان الهی است. به طور قطع برای سیر در راه کمال، رهرو نیازمند سراجی است که دنباله‌ی راه را روشنایی بخشد؛ پیشوا و راهنما در این گذرگاه، کلام خداوند یکتا و روشن‌گران حقیقت این کلام‌اند. مبینان کلام الهی در بندگی پروردگار بر همه‌ی آفریدگانش پیشی گرفته‌اند؛ به‌گونه‌ای آفریدگارشان را بندگی کرده‌اند که رنگ خداوندی به خود گرفته‌اند. مردمان را به سمتی می‌خوانند که خود در آن گداخته‌اند؛ به کاری فرانمی‌خوانند مگر به آن عمل کرده باشند و از کاری باز نمی‌دارند مگر خود از آن دوری جسته‌اند؛ چنان پروردگار آدمیان را می‌شناسانند که گویی او را می‌بینند.

 پیشوا در آیین یکتاپرستی؛ مردمان را از بیهودگی جدا می سازد و در دعوت مردمان به سوی درستی از خودشان مهربان‌تر است؛ از چیزی که ندیده است سخن نمی‌گوید.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بازار آذربایجان تجهیزات صنعتی برای دکوارسیون داخلی کتابخانه اولین مشاوره حقوقی قضائی با وکیل تبریز | ثبت شرکت تبریز کباب پز تابشی محصول شرکت مهر تابش استیلا مواد آرایشی بهداشتی خلیج فارس هیئت حضرت علی اصغر علیه السّلام دیجی کتاب